در ۲۰۲۵، بازار کار بهسمت توسعهدهندگانی میرود که هم بتوانند با داده، هوش مصنوعی و وب کار کنند و هم توانایی ساخت محصول واقعی داشته باشند. یادگیری یک زبان پرتقاضا فقط شروع است؛ آنچه استخدامکنندگان میخواهند، ترکیب مهارت فنی، حلمسئله و خروجی قابلنمایش است. مسیر حرفهای را با انتخاب یکی از این زبانها، ساخت پروژهٔ واقعی، و مستندسازی آن شروع میشود؛ همین ترکیب است که شخص را از یادگیرنده به برنامهنویس شاغل تبدیل میکند.
در آستانهٔ ۲۰۳۰، برنامهنویسی دیگر صرفاً نوشتنِ کد نیست؛ بیشتر تبدیل به طراحیِ راهحل، هماهنگی انسان و ابزار و مدیریت هوشمندانه شده است. ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی (AI) در حال گسترشاند تا وظایف تکراری مثل تولید کد ساده، تکمیل خودکار، ابتداییترین آزمونها یا بازسازیهایی که بار ذهنی کمی دارند را بر عهده بگیرند؛ این یعنی نه اینکه برنامهنویسان حذف شوند، بلکه وظایفشان دگرگون میشود و نباید تعلل کنند. طبق گزارشها، تا ۸۰٪ از کدهای معمولی ممکن است توسط ماشینها در آیندهٔ نزدیک تولید شوند، اما بخش عمدهٔ تصمیمسازی، خلاقیت، طراحی معماری و درک دقیق نیازهای کاربران همچنان در اختیار انسان خواهد ماند. برای افرادی که تازه وارد دنیای نرمافزار شدهاند یا قصد دارند مسیر خود را با ثبات بسازند، توصیه میشود ابتدا یادگیری اصول تفکر نرمافزاری در اولویت قرار گیرد و سپس آموزش ابزارها آغاز شود. در این مرحله، پرسشهایی نظیر چرا این راهحل انتخاب شده است؟ کدام نمودار بیان روشنتری دارد؟ و چه فرضهایی در مسئله وجود دارد؟ باید مورد توجه قرار گیرند. ابزارهای هوش مصنوعی بهعنوان دستیار در نظر گرفته میشوند، نه جایگزین. هنگام استفاده از چنین ابزارهایی، خروجی باید بهدقت بازبینی گردد و هیچ نتیجهای بدون بررسی دقیق پذیرفته نشود. پژوهشها نشان دادهاند که در پروژههای متنباز، توسعهدهندگانی که از ابزارهای هوش مصنوعی استفاده کردهاند، در برخی موارد تا ۱۹٪ کندتر عمل کردهاند؛ زیرا نیاز بوده زمان بیشتری برای بررسی کیفیت و صحت نتایج صرف شود. در آموزش برنامه نویسی بهعنوان گام عملی، توصیه میشود هر پروژهٔ کوچک ابتدا بدون استفاده از ابزار هوش مصنوعی پیادهسازی گردد و سپس همان پروژه با کمک ابزار بازبینی شود. در پایان، مقایسهٔ نتایج انجام میشود تا مشخص گردد ابزار در کدام بخشها مفید بوده، در کجا خطا داشته و در چه مواردی دخالت مستقیم انسان ضروری بوده است. این فرایند مقایسهای موجب میشود مرز میان تسریع و مسئولیت انسانی بهدرستی درک شود. در گام بعد، سرمایهگذاری بر روی مهارتهای مکمل همچون ارتباط با تیم، درک نیاز کاربر، طراحی تجربهٔ کاربری و امنیت توصیه میگردد؛ زیرا این حوزهها کمتر در معرض خودکارسازی هستند. ترکیب درک عمیق از مفاهیم با استفادهٔ هوشمندانه از ابزارها، زمینهساز توانمندی بالاتر در سال ۲۰۲۵ و پس از آن خواهد بود.